در این تک‌نگاری، آندرئاس لمر به بررسی مفاهیم اصلی فلسفۀ‌ طبیعی ابن سینا‌ ‌می‌پردازد؛ توجه ویژه‌ای به السماع‌ الطبیعی‌ شده که در آن ابن سینا گسترده‌ترین‌ شرح‌ خود از فیزیک ‌را در اثر اصلی‌اش‌‌ یعنی شفاء‌ صورت‌‌بندی‌ ‌کرده‌ است. ‌‌دیگر مصنفات‌ فلسفی‌ِ‌ کوتاه‌ترِ ابن‌ سینا‌ ‌-‌‌‌ ‌‌‌الحکمه‌ العروضیه، عیون‌ الحکمه، الهدایه، النجاه، دانش‌نامۀ‌ علائی، الحکمه‌ المشرقیه، و الاشارات‌ و التنبیهات‌‌ ‌‌‌‌-‌‌‌ ‌‌‌‌به‌ یک‌ اندازه‌ مهم‌‌ تلقی‌ ‌و بررسی‌ شده‌‌اند تا بتوان‌ ‌تصویری‌ ‌جامع‌ و منسجم‌ از بنیان‌های‌ فلسفۀ‌ طبیعی‌ ابن‌ سینا ‌ارائه‌ داد. برای‌ ‌تقویت‌ تفسیر‌های‌ ارائه‌شده‌ و قراردادن آن‌ها در بافت ‌مربوطه، به‌ دیگر بخش‌های‌ کتاب شفاء (به‌ویژه «الهیات»، «السماء و العالم»، «الکون‌ و الفساد»، «البرهان» و «المقولات») نیز رجوع‌ شده‌ است. به‌‌علاوه، پیشینۀ‌ تاریخی سنت‌های یونانی و عربی قبلی ترسیم و مورد بررسی قرار گرفته است، تا تصویری‌ شایسته‌ از تحولات فلسفی‌ در طی قرن‌ها تحقیق و تفسیر دربارۀ فیزیک ارسطو ارائه شود، زیرا‌ مرکزیت و سلطۀ‌ آراء او جای‌ خود را به‌ ‌آراء‌‌ تازه‌تر ابن سینا داده‌ است. در کل، پژوهش‌ حاضر به‌‌گونه‌‌ای‌ تأثیرگذار قدرت‌ و پُرمایگی‌ نوشته‌های ابن سینا، فراوانی مطالب موجود در آثار او و کوشش‌ و دقت‌ در استدلال‌های وی را نشان‌ می‌دهد، و از این‌ رو، پاسخی‌ مثبت‌ و تأییدآمیز به‌‌ این‌ سؤال محوری ارائه می‌دهد که آیا فلسفۀ‌ طبیعی ابن سینا به اندازه منطق و متافیزیکِ‌ او غنی و ابتکاری است. هدف ‌روش‌شناختی‌‌ِ پژوهش‌ حاضر، در کل، فهم‌ ابن سینا از رهگذر واکاوی‌ دقیق متن آثار او و همچنین بررسی ‌تحولات فلسفی پیشین‌ است. این تک‌نگاری، با موفقیت، فلسفۀ‌ ابن سینا را در بافت تاریخیِ سنت ارسطویی‌ قرار می‌دهد اما‌ هم‌زمان‌ فلسفۀ‌ طبیعی‌ وی‌ را در چارچوب نظام‌مند فلسفۀ‌ خودش‌‌ جای‌ می‌دهد.